با حال
من و درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو بشه
تا سکوت هر شب من با هجومت روبرو بشه
بی هوا بدون مقصد سمت طوفان تو میرم
من و درگیر خودت کن بلکه ارامش بگیرم
با خیال تو هنوزم مثل هر روز و همیشه
هر شب حافظه ی من پر تصویر تو میشه
با من غریبگی نکن با من که درگیر توام
چشمات و از من بر ندار من مات تصویر توام
تو همین جایی همیشه با تو شب شکل یه رویاست
اخرین نقطه ی دنیا تو جهان من همین جاست
تو همین جایی و هر روز من به تنهایی دچارم
من و نزدیک خودم کن تا تو رو یادم بیارم
خوب می دانم بی تو غریبم
روزها چه بی خبر میگذرند
انگار به من , به تو و به خاطره هایمان اعتنایی نمی کنند!
بدون تو از زمستان می نویسم
و توی گلدان های دلم
آرزوهای همیشه کال را می نشانم
خوب می دانم بدون تو کسی حال دفترم را نمیپرسد
و از میان شالیزارهای نگاهم رد نمی شود,
خوب می دانم کسی مثل تو به پروانه های خیالم سلام نمی کند
کاش میتوانستم تک بیتی قشنگ برایت بنویسم
که بوی صداقت بدهد
کاش میتوانستم لحظه های شاعرانه ام را برایت قاب کنم
من به اندازه بی کرانگی آسمان ها به مهربانی ات معتقدم
معتقد...